نوشته شده توسط : aria

سلام آریا هستم.

امروز توی دانشگاه بودم که دیدم یکی از دوستام که قبلا تقریبا کم حرف میزد الان داره صحبت میکنه و چند نفریم دورشن و دارن بهش گوش میدن. رفتم ببینم داره چی میگه که دارن بهش گوش میدن مگه داره چی میگه خیلی برام سوال بود. رفتم جاش و نشستم به گوش دادن. داشت درباره یک کتابی که قبلا خونده بوده حرف میزنه با یکی ولی یکی دو نفری دورش بودن. منو بگو فکر کردم چه خبرههههه!!

هیچی کلی راه اومدم گفتم حالا بزار ببینم داره چی میگه. داشت میگفتش که یه کتابی هست به اسم هنر رزم. این کتاب توی دو هزار و سیصد سال پیش نوشته شده و نویسندشم یه فرمانده نظامی اهل ولایت وو داخل چین قدیم بوده. سون جو توی این کتاب داره درباره انواع روش های جنگی صحبت میکنه. درباره آداب و روش های جنگ. قوانین فرمان دادن و رهبری. خلاصه هرچیزی که یک فرمانده نظامی در دو هزار سال پیش باید یاد میداشته و بلد می بوده. اینارو که گفتش همون جا دو تا سه نفر رفتن. گفتن که برو بابا الان که دیگه کلا به درد نمیخوره چون اون نمیتونسته چیزی نوشته باشه که الان که ما دو هزار سال بعد اونیم به دردمون بخوره. من موندم و خودش. خب من خوشم اومد و برای همین گفتم که خب بگو بقیش چی هست حالا. گفتش که این که اون اینو کی و برای کی نوشته اصلا مهم نیست. مهم اینه که این کتاب الان داره داخل علم اقتصاد به درد میخوره. یعنی ما الان داریم در قالب مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ این هنر رزم رو انجام میدیم. بهش گفتم که: من که نفهمیدم یعنی چی اینا که گفتی کتابشو بهم میدی که پاشم برم بخونم؟ خداروشکر قبول کرد اخه اصلا حال کتاب خریدن و نداشتم.



:: برچسب‌ها: کتاب , دیجیتال مارکتینگ , مارکتینگ , اقتصاد , هنر ,
:: بازدید از این مطلب : 12
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 15 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : aria

سلام آریا هستم.

یه مدتی بود که تو خونمون یه حال خاصی داشت موج میزد. از این حالا که ادم فکر میکنه خونش شده دستشویی. یه بوی خیلی داغونی همه جا پخش شده بود که اصلا نمی شد تحملش کرد. انگار خونمون شده باشه گاوداری. یه همچین حالی بود. اولش فکر کردم کاره داداشمه. کی میخواد بیاد رو من حرکت انجام بده، بعدش عملیات های تروریستی رو فقط کنار من انجام میداده. بعد یکم پرس و جو فهمیدم که نه بابا مشکل از داخل دستشویی مون بوده. وقتی دلیلشو پرسیدم داداشم گفتش که نمی بینی چند روزه یه جوریم؟ گفتم که نکنه که تو بودی ...

گفتش که نه بابا دو روزه یبوست گرفتم و داره پدرم در میاد. بویم از دستشویی میاد دیگه دست خودم که نیست همین جوری میشه دیگه. کاریه که شده.!!

ازم پرسید چیکار کنم زود خوب شه؟ گفتم برو دکتر خیلی راحت J

گفتش که نه بابا اینو که خودمم میدونستم، حال دکتر و ندارم برای چند روزی هست درسام زیاده کار دیگه ای به ذهنت نمیرسه؟

خب منم که دکتر نبودم برای همین گفتم بزار برم تو نت بچرخم ببینم چی پیدا میکنم برات.

تو اینترنت که یکم گشتم، یک مقاله بود که توی سایت درمانگاه شبانه روزی طبرسی آپلود شده بود و درباره یبوست بود. داخل مقاله درباره روش های درمان یبوستم گفته بود. وقتی خوندمش دیدم که با چند تا چیزی که توی خونه داریم میتونیم یکی از چیز هایی که اینجا گفتن رو درست کنیم. بد که درست کردیم و بر اساس دستور و عمل خود مقاله رفتار کردیم توی همون دو روزی که خودشون گفته بودن یبوست داداشم خوب شدش. خب خیلی برامون جالب بود که تونستیم توی اینترنت یه چیز به درد بخور پیدا کنیم، آخه معمولا بیشتر چیزهایی که توی نت بود به درد نمیخوره.



:: برچسب‌ها: یبوست , بوی بد , اینترنت , کلینیک , مقاله ,
:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 15 مهر 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد