نوشته شده توسط : aria

سلام آریا هستم.

امروز توی کلاس بودیم که یکی از بچه ها داشت توی کلاس جون میکند. انقدر که هی وول میخورد و تکون میداد خودشو. نه تنها دوروبریاش کلافه شده بودن بلکه دیگه ما هم داشت حالمون به هم میخورد. بعدش از استاد اجازه گرفت که پاشه بره بیرون از کلاس. ما که اینو از قبل دیده بودیم دو حالت برامون به وجود اومد یکی اینکه این بنده خدا واقعا به سرویس بهداشتی نیاز داشته. یکی دیگه هم که دیگه برداشت آزاده ازش...

خلاصه که این رفت بیرون و بعد یک رب که برگشت، اره شاید باورش براتون سخت باشه ولی یک رب تمام طول کشید. چیکار میکرده معلوم نیست دیگه. بعد که برگشت بعد نیم ساعت دوباره اجازه گرفت و رفت بیرون از کلاس و دوباره نزدیک یک ربی بیرون بود و برگشت. وقتی برگشت استاد بهش گفتش که آفرین خوشم اومد!! کلاسو نمی جوند یا ولی از یک ساعت فقط نیم ساعت رو تو کلاس بودی!

گفتش که استاد ببخشید دست خودم که نیست یه چند وقتیه یبوست جدید داره پدرمو در میاره شرمنده واقعا.

کلاس تموم شد و هرکی یه تیکه ای به بنده خدا انداخت یه جورایی دلم براش سوخت. رفتم جاش و ازش پرسیدم که اصلا حرکتی زدی که خوب شی دیگه نه ما و نه پدر خودتو در بیاری؟

یه نه خیلی شیک گفتش. گفتم که خب خیلی خسته نباشی دلاور!!!!! چند روز پیش داداش خودمم یبوست داشت و از توی سایت درمانگاه شبانه روزی طبرسی چند تا درمان خونگی براش در آوردم که بعد دو روز خوبش کرد. بهش گفتم چیکار کنه بعد هم دیدم که قیافش یه جوریه که انگار دارم چرت و پرت میگم بهش. گفتم بابا زیاد سخت نگیر داداشم که خوب شد. حالا تورو نمیدونم. 



:: برچسب‌ها: یبوست , دانشگاه , استاد , کلینیک , کلاس ,
:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 15 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : aria

سلام آریا هستم.

یه مدتی بود که تو خونمون یه حال خاصی داشت موج میزد. از این حالا که ادم فکر میکنه خونش شده دستشویی. یه بوی خیلی داغونی همه جا پخش شده بود که اصلا نمی شد تحملش کرد. انگار خونمون شده باشه گاوداری. یه همچین حالی بود. اولش فکر کردم کاره داداشمه. کی میخواد بیاد رو من حرکت انجام بده، بعدش عملیات های تروریستی رو فقط کنار من انجام میداده. بعد یکم پرس و جو فهمیدم که نه بابا مشکل از داخل دستشویی مون بوده. وقتی دلیلشو پرسیدم داداشم گفتش که نمی بینی چند روزه یه جوریم؟ گفتم که نکنه که تو بودی ...

گفتش که نه بابا دو روزه یبوست گرفتم و داره پدرم در میاد. بویم از دستشویی میاد دیگه دست خودم که نیست همین جوری میشه دیگه. کاریه که شده.!!

ازم پرسید چیکار کنم زود خوب شه؟ گفتم برو دکتر خیلی راحت J

گفتش که نه بابا اینو که خودمم میدونستم، حال دکتر و ندارم برای چند روزی هست درسام زیاده کار دیگه ای به ذهنت نمیرسه؟

خب منم که دکتر نبودم برای همین گفتم بزار برم تو نت بچرخم ببینم چی پیدا میکنم برات.

تو اینترنت که یکم گشتم، یک مقاله بود که توی سایت درمانگاه شبانه روزی طبرسی آپلود شده بود و درباره یبوست بود. داخل مقاله درباره روش های درمان یبوستم گفته بود. وقتی خوندمش دیدم که با چند تا چیزی که توی خونه داریم میتونیم یکی از چیز هایی که اینجا گفتن رو درست کنیم. بد که درست کردیم و بر اساس دستور و عمل خود مقاله رفتار کردیم توی همون دو روزی که خودشون گفته بودن یبوست داداشم خوب شدش. خب خیلی برامون جالب بود که تونستیم توی اینترنت یه چیز به درد بخور پیدا کنیم، آخه معمولا بیشتر چیزهایی که توی نت بود به درد نمیخوره.



:: برچسب‌ها: یبوست , بوی بد , اینترنت , کلینیک , مقاله ,
:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 15 مهر 1398 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد